بیتــانوشت

خط خطی های گاه و بي-گاه من...

 

روزهاي گرمي كه مي گذرد...

June 17, 2007

اين روزها براي ما بچه هاي كوير هوا اونقدر گرم شده كه من مثلا
بعد از اينكه تصميم گرفتم برم بيرون يه چيزي بخرم، چهار پنج روز طول مي كشه تا
گرما رو به جون بخرم و برم تصميمم رو عملي كنم!
هوا اونقدر گرمه كه ديروز ديدم آقا خرسه رفته چسبيده لب دريچه كولر!


خوب شد ديدمش، چون فهميدم كثيفه و يادم اومد خيلي وقته نرفته حمام. با آب و
تايد شستمش و فعلا مثل محكوم به اعدام با طناب دار از گردن به نخ پرده آويزونه
تا خشك بشه!


نمي دونم چرا حكايت وبلاگ نويسي منم درست شده عين همين گرما و تنبلي بيرون

رفتن. كلي چيزي هست كه مي خوام بنويسم، هر روز هم مي گم بالاخره امروز مي
نويسم، اما مرتب مي گم "بازم نشد، اما بعدا" حتما مي نويسم!".

اتفاقا همين ديشب به اين فكر مي كردم كه ما آدمها با چه خاطرٍ جمعي و به چه
سادگي خيلي از كارها رو موكول مي كنم به بعد؛ بعدي كه حقيقتا" مثل ته تونل
تاريكه، نه اينكه نور اميد نباشه _درسته كه براي آينده انگيزه و اميدي كه لازمه
نيست، ليكن موضوع الان اون نيست!_. اينكه چند لحظه يا چند روز بعد چه اتفاقي مي
خواد بيفته مثل اينه كه با ماشين داري توي تونلي حركت مي كني و نمي دوني ماشيني
كه از اون سمت مياد يادش مونده چراغش رو روشن كنه يا نه. هيچي معلوم نيست، اما
ما هميشه با راحتي خيال، مي گيم: "باشه بعد"!!

كاش اونقدر به هوش باشيم كه كاري رو كه الان بايد انجام بديم اونقدر به تأخير
نندازيم كه دير بشه و بعد فقط افسوسش رو بخوريم كه دير شد.

و اما من در اين روزهاي گرم چه مي كنم؟

›› الان تقريبا" يك ماهه كه از دنياي آنلاين يا شيك تر بگم
Cyber! دوري مي كنم. وقتي قرار شد اينترنت بي-سيم خوشمزه رو پس بدم فكر مي
كردم خيلي بهم بد بگذره، اما الان خوشحالم چون دوباره دارم به زندگي آفلاين
برمي گردم! روزها بيشتر از 2 ساعت پشت كامپيوتر نمي شينم و حداكثر 1 ساعت
به اينترنت وصل مي شم.

›› تقريبا يك سال پيش يه سري آموزشي عالي از موسسه گوته آلمان كه
از راديو دويچه وله پخش مي شده به
اسم "آلماني، چرا نه؟" دانلود كردم كه البته اصلش بايد گرون باشه و اون روز
موقتا روي Rapidshare آپلود شده بود. يه جزوه است با 104 فصل به همراه حدود
30 ساعت آموزش راديويي. 10 روزي مي شه كه يادگيري زبان آلماني رو با اونها
شروع كردم. واقعا دوره جالبيه، اگه يه همكلاسي كه مثل خودم علاقه مند بود
پيدا مي كردم خيلي خوب مي شد، اما فعلا هم _تنها_ خوب دارم ميرم جلو. كلمات
جديدي رو كه ياد مي گيرم مثل بچه سوسول ها روي اين كارت هاي فلش مي نويسم و
بكمك G-5 حفظ مي كنم. (به حق چيزهاي نديده و كارهاي نكرده...!)

›› يه مدت دنبال كتاب "آنا كارنينا" نوشته "لئون تولستوي" بودم و
بالاخره چند روز پيش آبجي مهمار از دانشكده شون گرفت و ما را بسي مشعوف
ساخت. دو جلده با هزار و 40 صفحه! دارم با بابا شريكي مي خونم. در واقع مي
شه گفت دائم از دست هم كِش ميرويم! من غير از روز شبها موقع خواب يكي دو
ساعت مي خونم تا خوابم ميره و صبح ساعت 6-7 كه مي شه بابا مياد بالاي سرم
كتاب رو مي قاپه! بعدش هم با افتخار مي گه "ديدي جوري اومدم كه بيدار
نشدي؟!" _آخه منم كه شُهره شهرم به زود از خواب پريدن! _



اونقدر اين مستر تولستوي در "آنا كارنينا" همه چيز رو

ريز-به-ريز توضيح داده كه آدم انگشت به دهن مي مونه. بعضي وقتها اونقدر
كالبد يه چيزي رو مثلا يه صندلي ناقابل رو مي شكافه كه شك مي كني اين يعني
چطوري رفته بوده توي صندلي؟!!! اما من حوصله ام زياده و معمولا همه كتابها
رو كلمه به كلمه مي خونم تا يك "واو" هم جا نيفتد.

›› اين روزها به غير از آلماني و كتاب و گاهي وقتها هم كامپيوتر،
به هنرهاي ظريفه هم مي پردازم. از جمله اين هنرها گلدوزي و قلاب بافي هست و
همينطور شيريني پزي. كارهايي كه سالها بود سمتشون هم نرفته بودم و حتي ازشون بدم ميومد!

بهرحال روزهاي گرم و بلند تابستونه و حيفه و نمي خوام به
بطالت بگذره. بقول يكي "مگه چند سال مي
خوايم عمر كنيم؟
" نمي دونم چه ربطي داشت! اما اين جمله ايه كه از
ديشب تا حالا توي ذهنم داره چرخ مي زنه...

Labels:

بیتـــــا  در ساعت 1:16 PM خط خطي كرده لينك ثابت

شرح 1 پيام رسيده:

  • در June 18, 2007 at 1:05 AM Anonymous Anonymous پيام داده...

    سلام مجدد!
    عرضم به حضورتون که خیلی کار خوبی میکنید که قبل خواب کتاب میخونید ، من حتی در این شبهای امتحان هم نتونستم از کتاب صد سال تنهایی مارکز بگذرم و هر شب قبل خواب حداقل یه فصلش رو میخونم
    اگر نخوندین یه توصیه بهتون میکنم که موقع خوندنش حتما یه قلم کاغذ پیشتون باشه اسامی شخصیت های داستان رو یادداشت کنید که از دستتون در نره که چی به چیه
    من مجبور شدم سه بار از نو شروع کنم خوندن این کتاب رو
    اسامی شخصیت ها به طور وحشتناکی شبیه هم هستن
    خوش به حالتون که دیگه اینقدر انگلیش من شدید که میخواین برین جرمن بشین
    ما که هنوز اندر خم آن کوچه ایم
    موفق باشید دوست من

     

Post a Comment

درباره من

تصوير من

تماس با من:


معمولا سر مي زنم:

لينك به جاهاي خوب:

آخرين 140 كاراكتر من در تويتر:

خط خطي هاي گذشته:

بايگاني:

لوگو دوستان:

فرهنگ لغات چند زبانه پاليز
آنتي فيلتر فقط اينجا
طنز نوشته هاي يك ديب دميني شيطون